3.13.2007

چهارشنبه سورو

امشب مراسم چهارشنبه سوری برپا بود.
و احساس کردم بیش از مردم پلیس ها از این مراسم لذت بردند.تذکر های مدام به خاطر رعایت ماه صفر )که صدا و سیما هم دیگر این ماه را از یاد برده است.
مردم  که خسته از کار روزانه با خانواده آمده اند تا شبی را جشن بگیرند، شلوغ کنند و فریادهایی را که در طول سال فروداده اند  بر سر آتش بریزند ، دائم برای اینکه فرزندانشان بتوانند شبی را بدون صرف هزینه زیاد به شادی بگذرانند با مامورین در حال جنگ و چانه زنی بودند.
ماموران هم یا با دریافت عیدی ناقابل ، گاه با لبخندی و چاکرم نوکرمی  اجازه صادر می فرمودند.اما در بیشتر اوقات با داد و فریاد تهمت این که حرمت ماه صفر را ازبین بردید خانواده ها را به خانه هایشان بر میگرداندند.
البته حضور پلیس مایه سربلندی و اطمینان خاطر است ، اما اینکه همیشه چرا پلیس و مامور از هرنوعش جایی وجوددارند که نباید وجود داشته باشند مایه شرمساری است.
هر روز در سرتاسر اتوبانهای تهران با رانندگانی برخورد می کنید که کوچکترین نکته ای را در رانندگی رعایت نمی کنند و خیلی وقت ها جان مردم را به راحتی به خطر می اندازند ، همیشه در حسرت این بوده ام که در این بزرگراه های خطرناک مامورینی جهت حفظ جان مردم حضور داشته باشند ... اما دریغ.
در محله ما(غرب تهران) گاهی که شبها بعد از ساعت ۱۱ به منزل می رسیم با ماشین های آخرین مدلی روبرو می شویم که یا سرنشینان مست آن در کنار منازل مردم قهقه میزنند یا در فرعی های کوچک محل آنچنان با سرعت و صدای بلند نوار عبور میکنند که اگر در مسیرشان قرار بگیری قطعا کشته می شوی .
و هردم از همسایه ای میشنوی یا در روزنامه معتبری می خوانی که خفاش شب یا جغد سیاه یا گرگ آدمخوار در کمین زنان و فرزندان مردم نشسته تا دلی از عذا در بیاورد و پس از پیدا شدن چندین جسد در گوشه و کنار شهر موفق به دستگیری مرد نابکار شده اند.
با خود حساب میکنم که حضور پلیس در کدام یک از این موقعیت ها ضروری تر است .
و به یاد ماموری می افتم که امشب با تمام قوا بر سر مادر سالخورده ای که میخواست اجازه آتش بازی فرزندانش را بگیرد فریاد می زد :
مادر شما که نمی فهمی ما برای حفاظت از جان فرزندانتان در برابر ترقه و فشفشه آمده ایم .
به یاد حرف دوستی افتادم که میگفت :بچه ها راستی هیچ فکر کرده اید که چرا آمریکا تازگیها چند ناو جدید به خلیج فارس آورده است.
و من به پسران جوانی فکر می کنم که از زمان جنگ ایران و عراق از ترس یا هر علت دیگری هنوز به امید عفو به سربازی نرفته اند...
با همه این حرفها
چهارشنبه سوری را دوست دارم و امیدوارم همه ملت از این شب بهره و انرژی لازم را گرفته باشند
به امید سالی دیگر ، سالی  خوش تر و آرام تر
هال غمگین

چهارشنبه سورو

امشب مراسم چهارشنبه سوری برپا بود.

و احساس کردم بیش از مردم پلیس ها از این مراسم لذت بردند.تذکر های مدام به خاطر رعایت ماه صفر )که صدا و سیما هم دیگر این ماه را از یاد برده است.

مردم  که خسته از کار روزانه با خانواده آمده اند تا شبی را جشن بگیرند، شلوغ کنند و فریادهایی را که در طول سال فروداده اند  بر سر آتش بریزند ، دائم برای اینکه فرزندانشان بتوانند شبی را بدون صرف هزینه زیاد به شادی بگذرانند با مامورین در حال جنگ و چانه زنی بودند.

ماموران هم یا با دریافت عیدی ناقابل ، گاه با لبخندی و چاکرم نوکرمی  اجازه صادر می فرمودند.اما در بیشتر اوقات با داد و فریاد تهمت این که حرمت ماه صفر را ازبین بردید خانواده ها را به خانه هایشان بر میگرداندند.

البته حضور پلیس مایه سربلندی و اطمینان خاطر است ، اما اینکه همیشه چرا پلیس و مامور از هرنوعش جایی وجوددارند که نباید وجود داشته باشند مایه شرمساری است.

هر روز در سرتاسر اتوبانهای تهران با رانندگانی برخورد می کنید که کوچکترین نکته ای را در رانندگی رعایت نمی کنند و خیلی وقت ها جان مردم را به راحتی به خطر می اندازند ، همیشه در حسرت این بوده ام که در این بزرگراه های خطرناک مامورینی جهت حفظ جان مردم حضور داشته باشند ... اما دریغ.

در محله ما(غرب تهران) گاهی که شبها بعد از ساعت ۱۱ به منزل می رسیم با ماشین های آخرین مدلی روبرو می شویم که یا سرنشینان مست آن در کنار منازل مردم قهقه میزنند یا در فرعی های کوچک محل آنچنان با سرعت و صدای بلند نوار عبور میکنند که اگر در مسیرشان قرار بگیری قطعا کشته می شوی .

و هردم از همسایه ای میشنوی یا در روزنامه معتبری می خوانی که خفاش شب یا جغد سیاه یا گرگ آدمخوار در کمین زنان و فرزندان مردم نشسته تا دلی از عذا در بیاورد و پس از پیدا شدن چندین جسد در گوشه و کنار شهر موفق به دستگیری مرد نابکار شده اند.

با خود حساب میکنم که حضور پلیس در کدام یک از این موقعیت ها ضروری تر است .

و به یاد ماموری می افتم که امشب با تمام قوا بر سر مادر سالخورده ای که میخواست اجازه آتش بازی فرزندانش را بگیرد فریاد می زد :

مادر شما که نمی فهمی ما برای حفاظت از جان فرزندانتان در برابر ترقه و فشفشه آمده ایم .

به یاد حرف دوستی افتادم که میگفت :بچه ها راستی هیچ فکر کرده اید که چرا آمریکا تازگیها چند ناو جدید به خلیج فارس آورده است.

و من به پسران جوانی فکر می کنم که از زمان جنگ ایران و عراق از ترس یا هر علت دیگری هنوز به امید عفو به سربازی نرفته اند...

با همه این حرفها

چهارشنبه سوری را دوست دارم و امیدوارم همه ملت از این شب بهره و انرژی لازم را گرفته باشند

به امید سالی دیگر ، سالی  خوش تر و آرام تر

هال غمگین