5.13.2007

به کدام پزشک اعتماد کنيم

هنوز در استراحت هستم.
چندین دکتر عوض کردم و هر کدوم یک چیزی بهم گفتند.
باید عمل کنی وگرنه قطع نخاع میشی یا فلج میشی یا میمیری یا بعضی ها میگفتند با استراحت خوب میشی . بعضی با ورزش موافق بودند بعضی نبودند.
خلاصه حتی دو تا دکتر در تهران بزرگ پیدا نشد که متفق القول باشند.
از همه بدتر اینکه دکترهای عزیز در این مملکت مردمی وقتی ازشون سوال میکنی برای جواب دادن بهت نگاه نمی کنند و تقریبا باید باهاشون دست به یقه شد تا از سر دلسوزی بهت جواب بدهند.
به هر حال به یمن وجود دوستانی که قبلا این بیماری را داشتند تونستم بهترین دکترها را پیدا کنم .
و با وجود وقتهای سالیانه که میدهند به زور خودم را تو مطبشان بچپونم .
فعلا قراره جراحی نکنم و مدارا کنم .
هنوز پاهام بشدت می سوزند و پشت کامپیوتر نشستن برام دردناکه.
از همه بدتر اینکه میترسم.
درضمن مجبورم کارم را یا رها کنم یا اینکه اگر رییس موافقت کنه نیمه وقتش کنم.
و منتظر بشینم یا بدتر بشم یا بهتر.
بیماری من یک بیماری ساده و شایع است که خوشبختانه با عکس و تجهیزات عکس برداری به راحتی قابل تشخیص است فقط بحث بر سر مداواست .
در این مدت به فکر بیچاره هایی بودم که بیماری های سخت - حاد و ... دارند که با این وضعیت نابسامان پزشکی در این کشور چه میکنند.
البته این مطلب باعث نمیشه که تبحر و دانش دسته ای از پزشکان را که واقعا با علم کار میکنند نادیده بگیرم .
اما در مجموع وضعیت عجیب است.
کمرم میسوزه و باید برم
هال حال ندار بی حال