12.15.2009

لذت سطحی بودن

بویت را حس میکنم
از لابلای سطورت
و ظرافت کلامت را
دستانت را در لای موهای نه چندان بلندم میکشی
لحظه ای در خود فرومیروم به افسوس موهایی که کوتاه کرده ام و الان آنقدر نیستند که ثانیه های بودن دست هایت را در لابلای تاروپودش بیشتر کنند
اما تو در لابلای موهای کوتاهم مکث میکنی
و من میفهمم که این مکث در پی افسوس من است
و چانه ام را به صورت خود نزدیک میکنی
آنقدر که نفس گرمت از میان دهانت صورت سنگیم را گرم میکند
دلم هری پایین ریخته
و ناخودآگاه لبانم ، لبانت را جستجو میکند
و تو هوشیارانه خود را عقب میکشی
ومن تلاش میکنم خواهش را از نگاهم بدزدم
سیگاری روشن میکنی
برای آلوده کردن هوا به زعم خودت و یا برای اینکه ژست مردانه ات کامل تر شود
و نگاهم میکنی
سنگین
نگاهم را میدزدم
و به دوردست خیره میشوم
برف میبارد
و من از گرما خیسم
به برف نگاه میکنم و به نگاه های گذرای آدمیان
و به اینکه کی
همه این حس ها به یک عادت تلخ روزانه تبدیل میشود
یک عادت تلخ تلخ روزانه

12.08.2009

waking life هنرانه: کانون فیلم 1



جلسه اول کانون فیلم ما با خوبی و خوشی برگزار شد
ساعت 5 بعدازظهر یک 5 شنبه دل انگیز
فیلم نمایش داده شده
waking life

فیلم پر بود از دیالوگ
و به این جهت بنظرم از مدیوم سینماییش دور شده بود
اما تکنیک فیلم بسیار جذاب بود
درحقیقت از تکنیک روتوسکوپی استفاده شده بود
در این تکنیک فیلمبرداری با شخصیت های اصلی انجام شده و سپس طی مراحلی فیلم را به انیمیشن تبدیل میکنند
برای طی کردن این پروسه سخت و وقت گیر اصولا بهتر است کارگردان دلیل قانع کننده ای داشته باشد که بنظرم کارگردان این فیلم داشت
برای نمونه می توان به صحنه های پرواز شخصیت اصلی فیلم اشاره کرد، که با این تکنیک بسیار خوب از آب درآمده بود
و یا صحنه هایی که برخی ازشخصیت ها از میمیک های خاصی برای القای مفاهیم حرف خود استفاده میکنند و با این تکنیک
سازگار بود
فیلم خیلی اگزیستانسیالیستی بود و پیرامون مباحث وجود و عدم وجود و قدرت اراده و ... صحبت می کرد و گاه گاهی با برخی دیالوگ ها تو را به چالش می کشاند
صحنه های فراواقعی مثل پرواز و میمیک های عجیب و سرعت و احساس وهم و خیالی که با این تکنیک امکان پذیر بود، اگر از  روش روتوسکوپی استفاده نمیشد یا اصلا کارگردان باید از این ایده ها (که اتفاقا خیلی هم به فیلم کمک کرده بود) صرف نظر میکرد یا فیلمی از آب در می آمد شبیه فیلم های تخیلی که چندان با مضمون این فیلم سازگار نبود
اصولا به خاطر دیالوگ های فیلم باید چند باری فیلم را دید
   آشنا بود تا از فیلم لذت بیشتری بردbefore sunset, before sunrise     باید با این کارگردان که از او فیلم های درخشان
بنظرم برای شروع کانون انتخاب مناسبی بود
بعد از نمایش فیلم و صرف چای و شیرینی تا ساعت 9 درباره فیلم حرف زده شد.