1.18.2008

دوباره زاده شدم




هالی هالن در یک شب ۲۵ دسامبر دوباره زاده شد

این اسم اقتباسی است از نام استاد وودی آلن که نگارنده شباهت عجیبی به او دارد






هالن


چه وقتی که می خندد و چه وقتی می گرید
دراین اواخر بسیار گریستم و بسیار خندیدم
گریه ها ناشی از خراش های کوچک و بزرگی بودند که به علت اینکه همیشه در هنگام راه رفتن زیگزاگ راه می روم بر تن و بدنم نقش می بنند

در هنگام راه رفتن آنقدر در تفکرات خیالات و اسطوره های ذهنی خویش غرق می شوم که نه ماشین ها و نه آدم ها هیچکدام را به درستی نمی بینم
اطرافیان بر این باورند که ممکن است در بین چرخ های یک ماشین و آسفالت خیابان همچون یک فرسک هنری خودنمایی کنم
وقتی دوباره بر اثروزش بادهای برخاسته از آبهای نیلگون خلیج فارس زاده شدم و چشمانم دوباره به روی دنیای دوست داشتنی گشوده شد فهمیدم که اشک هایم آنچنان از چشمانم سرازیر می شوند که کاملا بیننده متوجه نمایشی بودن اشکها می شود و گاه آنچنان دیوانه وار می خندم که گاه چند بار لیوان های خانه ها را بر اثر این خنده ها شکانده ام
اما خوب این هم روشی است هالنی وار


هالن



هال - اول




هال - ال - اول
بوشهر ،‌ اول ،‌ ال،‌ بن ،‌ رال و آر را به اندازه یک دنیا دوست دارم

دلم برایشان همیشه تنگ است
و همیشه در قلب من هستند

No comments: